حاکم و تخم مرغ و مردم مستجاب الدعوه

در طول تاریخ این داستان به اشکال گوناگون روایت شده ولی دلنشین است و با قوانین عدل الهی و سرشت انسان همخوانی دارد.

روایتی را در کودکی از مرحوم پدرم شنیده بودم و حالا در اینترنت روایات دیگری را خواندم ولی مضمون همه آنها در یک راستا است.

اینکه در شهری مردمی پاک سرشت و نیک کردار زندگی می کردند که هیچ حاکمی نمی توانست بر آنها حکومت همراه با ظلم داشته باشد.

حاکم جدید مانند بسیاری از حاکمان، زیاده خواه بود و می خواست بر مردم ظلم روا دارد و خراج و مالیات زیاد بگیرد ولی می ترسید به سرنوشت حاکمان قبلی دچار شود و بمیرد.

وزیر که انسان فریب کاری بود یک تخم مرغ را به عنوان خراج تعیین نمود.

وقتی هر یک از مردم شهر تخم مرغی آوردند و تخم مرغ ها در میدان شهر جمع شدند به مردم گفتند از گرفتن یک تخم مرغ از هر شخص نیز پشیمان شدند و مردم بیایند و هر یک، تخم مرغی بردارد.

مردم نیز چنین کردند.

می دانیم که تخم مرغ ها دقیقاً یکسان نبودند.

پس به اندازه کمتر از یک تخم مرغ بین مردم حلال حرام به وجود آمد.

پاکی و نیک کرداری مردم به اندازه کمتر از یک تخم مرغ خدشه دار شد.

حاکم شروع به ظلم کردن نمود و روز به روز ظلم خود را افزون کرد ولی اتفاقی برای حاکم نیفتاد.

مردم تعجب کردند و نزد پیر مرشد خود رفتند.

پیر به ایشان فرمود مشکل شما از همان تخم مرغ شروع شد.

خارج از شهر بروید نماز بخوانید و به درگاه خداوند توبه کنید و همدیگر را حلال کنید.

این کار انجام دادند.

وقتی برگشتند، حاکم ظالم مرده بود.

عدل الهی و فیزیک نیروی اخلاق و رفتار

مرگ حاکم ظالم، ناشی از عدل الهی و حاکمیت فیزیک نیروی اخلاق و رفتار در جهان هستی است و بطور خودکار عمل می کند و نیازی به دعا نیز نمی باشد. دعا جنبه یادآوری برای خواسته دعا کننده را دارد.

فیزیک نیروهای چهارگانه ذرات و فیزیک اخلاق و رفتار متحد عمل می کنند و بر هم تأثیر و تأثر دارند.

همانطور که خداوند متعال می فرماید:

ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیر ما بانفسهم

خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه درون خودشان را تغییر دهند.

به این معنا که اگر می خواهند سرنوشتشان خوب شود می بایست از خودشان شروع کنند و پاک سرشت و نیک کردار شوند.

شرایط فعلی جوامع موجود

حرام و حلال بسیاری از جوامع فعلی، از یک شانه تخم مرغ و بسیار بیشتر از آن گذشته است.

حرام و حلال برخی از مردم در حد خوردن حق دوست و آشنا و همسایه است و برخی دیگر که توان بیشتری دارند بسیار بیشتر حق همنوع و هموطن و دیگر ملت ها را نیز می خورند. بطوریکه برخی دولتها با استعمار کشورهای آفریقایی و کشورهای دیگر، منابع آنها را سرقت می کنند و آنها را در فقر نگه می دارند. ایشان سعی می کنند ملت خود را در رفاه نگه دارند و سکوت ملت های ایشان کمک و همراهی با حکومتهای سارق خود می باشد.

رانت خواران و مفسدین اقتصادی در هر کشور، حرام خواری از ملت خود را انجام می دهند و البته ممکن است خودشان چنین اعتقادی نداشته باشند و زیاده خواهی خود را حق خود بدانند.

ملت های جهان از کوچک تا بزرگ، از قشر پایین تا قشر بالا، از کم بضاعت تا ثروتمند، از اهل قلم و اهل فکر و اهل ایمان، لازم است به خودشان رجوع کنند و خود را محاسبه گری کنند و به انسانیت خود برگردند تا شرایط برای کمک الهی و ظهور منجی عالم بشریت فراهم شود.

در این پیش حسابگری و رجوع به خود، کسانی که توانایی مالی یا فکری یا مسئولیتی بیشتری داشته باشند مسئولیت بیشتری در قبال وضع موجود جامعه دارند و بیشتر از بقیه مورد حسابگری خداوند متعال قرار خواهند گرفت.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

error: Content is protected !!