حکومتهای ظالم، نقاط ضعف مخالفان را برجسته می کنند

البته گاهی نقاط ضعف مطرح شده، هیچگونه پایه و اساسی ندارد.
ولی فرض کنیم، مخالف حاکم ظالم، دارای فساد اخلاقی باشد. آیا ظالم خواندن حاکم ظالم هم، صحیح نخواهد بود. یا آنکه این دو موضوع را باید جداگانه ببینیم.
بارها، رسانه های استعمارگران غرب، موضوع فساد اخلاقی بعضی از مخالفین شاه ایران را مطرح می کنند. آیا اگر آنها واقعاً فساد اخلاقی داشته باشند، موضوع ظلم شاه و وابستگی او به استعمارگران غرب و هزینه های این وابستگی، منتفی خواهد بود؟
اگر ایشان به اهمیت موضوع اخلاقی تکیه دارند، چرا رئیس جمهورهای امریکا بدترین فساد اخلاقی را دارند؟!
فساد اخلاقی نداشتن یک مخالف حکومت مهمتر است یا فساد اخلاقی نداشتن یک رئیس جمهور که می خواهد اداره یک کشور را بعهده بگیرد؟
در عرصه سیاست، ظالم قرار نیست حقایق را ابراز نماید بلکه او می کوشد تا مخالف خود را از بین ببرد و در این رابطه، ابزار مهم نیست و بعبارتی ایشان معتقدند که هدف ابزار را توجیح می کند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

error: Content is protected !!