دیپلماسی قدرت و دیپلماسی در عین قدرت

دیپلماسی قدرت :
دیپلماسی استعمارگران زور گو، دیپلماسی قدرت و دیپلماسی فریب است و ایشان حاضر به دیپلماسی منصفانه با دیگر ملتها نیستند.
دیپلماسی در عین قدرت :
در مقابل دیپلماسی قدرت استعمارگران، فقط دیپلماسی قدرت کارساز است و گرنه باید ذلت و خواری را پذیرفت.
خواهش و تمنا در دیپلماسی فایده ای ندارد.
خواهش و تمنا از استعمارگر برای ظلم نکردن به یک ملت، بیهوده است.
اصولاً استعمارگران به کشوری حمله می کنند که توان دفاعی لازم را نداشته باشند.
ایشان هرگز به کشوری که بتواند از خود دفاع کند و به آنها آسیب بزند، حمله نمی کنند.
البته گاهی استعمارگران به کشوری حمله کرده اند که فکر می کردند براحتی می توانند آن ملت را به زانو در آورند ولی با مقاومت آنها روبرو می شدند و مجبور به عقب نشینی می شدند.
بطور مثال :
1- حمله نظامی امریکا به ویتنام، طی بیست سال و کشتن بیش از یک میلیون ویتنامی و کشته و زخمی شدن هزاران امریکایی، در نهایت با شکست امریکا و عقب نشینی ایشان همراه بود.
2- حمله نظامی امریکا به پاناما و برکناری مانوئل نوریگا، با احاطه کامل به پاناما و توان نظامی آن بود.
3- حمله نظامی امریکا برای آزادسازی کویت از دست صدام بعد از آگاهی کامل از ضعفها و عدم توانایی او در دفاع، صورت گرفت.
4- حمله نظامی امریکا به افغانستان، در حالتی صورت گرفت که افغانستان در دست القاعده بود و القاعده ساخت امریکا و مستعمرات دیکتاتور عربی او بودند و با کنترل کامل به اوضاع آنها، وارد افغانستان شد. امریکا قبل از ورود، مهمترین رهبر افغانستان، که ممکن بود برای او مزاحمت ایجاد کند را کشت.
5- حمله نظامی امریکا به عراق، بعد از خلع سلاح کامل او از قدرت دفاعی مؤثر و شناخت کامل مواضع دفاعی او بود.

پس هر کشوری که بخواهد عزت و کرامت خود را در مقابل زورگویی استعمارگران حفظ کند، لازم است توان دفاعی متکی به ملت را بالا ببرد و بداند در مقابل زورگویی استعمارگران هیچ چیز مؤثرتر از وحدت ملی و توان دفاعی نیست.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

error: Content is protected !!