چرا وضع غربی ها بهتر از مسلمانان است؟

برخی فکر می کنند که غربی ها بهتر از مسلمانان هستند یا اعتقاد آنها بهتر از مسلمانان است ولی اینطور نیست.

این موضوع دو دلیل عمده دارد:

استعمارگران غرب در برخی از کشورهای مسلمان از دیکتاتورها حمایت می کنند و ثروت آنها را سرقت می کنند و اجازه پیشرفت به آنها نمی دهند.

و در برخی دیگر که مستعمره ایشان نیستند با فشار اقتصادی از پیشرفت آنها جلوگیری می کنند.

در هر دو حالت فوق یعنی وجود دیکتاتور یا فشار استعمار، حمایت خداوند مورد نیاز است و خداوند این حمایت را به خوب شدن خود ملت ها برمی گرداند.

ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیر ما بانفسهم.

در مستعمرات:

ملتی که خوب باشد و منافع جامعه را فدای منافع خود نکند، ظلم و حاکمیت دیکتاتور را قبول نمی کند.

در صورتیکه می دانیم در اکثر مستعمرات، ملت ها تلاش جدی برای سقوط دیکتاتورها نمی کنند.

و طبق فرموده خداوند افراد هر جامعه می بایست از اصلاح خودشان شروع کنند و سپس درخواست اصلاح حکومت را داشته باشند.

این حالت شامل ملت کشورهای استعمارگر نیز می شود.

در کشورهای مستقل از استعمار:

حکومت و ملت، هر دو در یک طرف و در مقابل استعمارگران و تحت فشار اقتصادی و سیاسی استعمار قرار دارند.

حکومت در خاکریز اول حمله استعمار قرار دارد.

فساد اقتصادی یا سوء مدیریت، همراهی کردن با استعمار است زیرا مشکل اقتصادی را افزایش می دهد. و افزایش مشکلات اقتصادی ناشی از فساد اقتصادی یا سوء مدیریت، نارضایتی عمومی در جامعه را افزایش می دهد و این مورد نیز به نفع استعمار است.

فساد اقتصادی، دارای سه منشاء کلی می باشد:

  1. مسئولین
  2. دوستان و آشنایان مسئولین
  3. افراد عادی جامعه به خاطر اشتباه یا غفلت مسئولین

متأسفانه در همه کشورهای مستقل، هر سه مورد ذکر شده به مقدار فراوان وجود دارند.

گویی حکومتهای کشورهای مستقل، خودزنی می کنند و اجباراً به استعمار کمک می کنند تا استعمارگران بتوانند فشار مضاعف به ایشان وارد کنند!!

این مسئولین دو دسته هستند:

  1. عوامل نفوذی استعمارگران
  2. افراد سوء استفاده گر برای منافع خویش

دسته اول نیازی به شرح ندارند ولی دسته دوم باز به دو دسته تقسیم می شوند:

  1. بقای حکومت مستقل از استعمار برایشان مهم نیست.
  2. بقای حکومت مستقل از استعمار برایشان مهم است.

دسته اول نیازی به شرح ندارند ولی دسته دوم فکر می کنند که فساد اقتصادی آنها باعث سقوط حکومت مستقل از استعمار و اشغال کشور توسط استعمار نخواهد شد ولی می دانیم که در چندین کشور این اتفاق افتاده است.

ملت در خاکریز دوم حمله استعمار قرار دارند.

باز هم طبق فرموده خداوند ملت می بایست اصلاح را از خودشان شروع کنند. (انا الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیر ما بانفسهم)

در حکومت های مستقل از استعمار، اصولاً ساختار حکومت بسمت عدالت اجتماعی و اقتصادی می باشد ولی تلاش استعمار برای فشار اقتصادی و عوامل نفوذی او و افراد سودجو در جامعه وجود دارند و ممکن است ضربه جبران ناپذیر به استقلال آن ملت بزنند ولی ملتی که اصلاح را از خود شروع کرده و منافع ملی را به منافع خود ترجیح می دهند هرگز اجازه انحراف را به هیچ فرد از مسئولین یا افراد جامعه نمی دهند.

بطور مثال کارمندان سالم، مدیر ناسالم را تحمل نخواهند کرد لذا مدیر ناسالم یا اصلاح یا برکنار می شود.

در صورتیکه اگر جامعه اصلاح نشده باشد، کارمند سالم یا ناسالم می شود یا برکنار می گردد.

وابستگی شدید استعمارگران و دیکتاتورها به همدیگر:

توان اقتصادی استعمارگران از سرقت مستعمرات است.

مستعمرات دیکتاتور دارند.

دیکتاتور مستعمرات، مورد حمایت استعمارگران است.

اگر ملت ها دیکتاتورهای مستعمرات را از بین ببرند، استعمارگران نیز سقوط خواهند کرد.

یا اگر ملت کشورهای استعمارگر، دیکتاتور خود را از بین ببرند، دیکتاتورهای مستعمرات نیز راحت تر بدست ملت های خود از بین می روند. زیرا حمایت استعمارگران را از دست داده است.

حکومت استعمارگران هم دیکتاتوری است زیرا اگر حاکم دیکتاتور نباشد انسان است و انسانیت دارد و کسی که انسانیت دارد دست به قتل و خونریزی برای سرقت ملت های دیگر نمی زند.

و این یکی از دلایل است. البته اگر سیستم واقعی انتخابات و شبکه حاکمیت در کشورهای استعمارگر را بررسی کنیم به همین نتیجه خواهیم رسید.

همچنین اگر سیستم انتخابات درست باشد، ملتها محال است یک سارق قاتل و تجاوزگر به کشورهای دیگر را انتخاب کنند.

Syrian child drowned

دیدگاه‌ خود را بنویسید

error: Content is protected !!