همچنین فروپاشی استعمارگران غرب و کشورهای سرمایه داری غرب، باعث فروپاشی همه متحدان و دیکتاتورهای مستعمرات غرب نیز می شود.
شرق متوجه دلیل این اتحاد قوی نیست و لذا اتحاد قوی خود را تشکیل نداده است و به این خاطر، بارها در مقابل غرب، از حق خود کوتاه آمده و دست غرب را باز گذاشته است.
غرب و شرق، نقاط ضعف بسیاری دارند.
نقاط ضعف غرب بسیار بیشتر از نقاط ضعف شرق است.
غرب از نقاط ضعف شرق، کمال استفاده را می برد ولی شرق از نقاط ضعف غرب غافل است و از آنها استفاده نمی کند.
منافع نظام سرمایه داری غرب که برای چند نفر سرمایه دار بسیار بزرگ می باشد و سرنوشت ملتهای غربی و جهان را در دست گرفته اند بزرگترین نقطعه ضعف ایشان است. زیرا فقط به منافع خودشان اهمیت می دهند و به سرنوشت ملت های خود و جهان اهمیت نمی دهند و بدترین گروه برای در دست گرفتن سازمان های حقوق بشر می باشند ولی متاسفانه اداره حقوق بشر را در دست گرفته اند. سرمایه بسیار بزرگ سرمایه داران حاکم غرب، همانطور که بسیار بزرگ است حفظ آن نیز بسیار سخت است. ولی بخاطر ضعف تشخیص شرق، سرمایه داران از سرمایه خود استفاده کافی علیه شرق می کنند ولی نگران حفظ آن از شرق یا از ملت خویش و ملت های جهان نیستند!
استعمارگران غرب، گروههای تروریستی القاعده، داعش و فرزندان آن را برای منافع خود ساختند ولی شرق فقط دفاع کرد و عکس العمل درخور از خود نشان نداد!
استعمارگران غرب، فشار اقتصادی علیه متحدان چین و روسیه انجام دادند ولی عکس العمل مناسب و کافی از این دو کشور مهم شرق، برای نجات متحدان خود ندیدیم!
اگر هم این دو کشور مهم شرق، کاری کردند یک دهم کاری که می توانستند بکنند نبود. و این اهمیت ندادن بیشتر به ضرر خودشان است زیرا باعث گستاختر شدن استعمارگران غرب و موثرتر شدن کار تخریبی آنها علیه شرق و متحدان ایشان می شود.
نقطه ضعف دیگر کشورهای سرمایه داری، تکیه بر باج گرفتن از مستعمرات خود می باشد لذا ضربه زدن به ایشان ضربه زدن به استعمارگران غرب است.
فروپاشی استعمارگران غرب بلافاصله باعث فروپاشی دیکتاتورهای مستعمرات و برعکس فروپاشی مستعمرات، طی چند سال باعث فروپاشی استعمارگران غرب می شود.
زیرا استعمارگران غرب نیازمند باجگیری از مستعمرات خود می باشند و دیکتاتورها در مستعمرات نیز نیاز به حمایت استعمارگران غرب دارند.
