پزشک و وکیل و قاضی

این سه قشر از تحصیلکرده ها بر خلاف دیگران، مراسم تحلیف دارند که در کارشان موضوعات اخلاقی، انسانی و حق را رعایت کنند.
انسانهای بسیار شریف یا عادی بین ایشان هست، ولی آیا همه آنها به سوگند خود پایبند هستند؟
سخنی در مورد قسمتی که به سوگندنامه عمل نمی کنند:
پزشک :
اگر بتواند مریضی را از مرگ نجات دهد و مریض توان پرداخت هزینه درخواستی پزشک را نداشته باشد و پزشک مشکل مالی نداشته باشد، به نظر من در صورت مرگ مریض، پزشک نزد خداوند کریم، قتل نفس انجام داده است. و اگر در همین وضعیت، مریض زندگی خود را بفروشد تا هزینه پزشک را بدهد، پزشک مال حرام جمع کرده است. و اگر هزینه خود را ببخشد لطف کرده است، و اگر هزینه های بیمارستانی را هم تقبل کند در ردیف اولیاء الله خواهد بود.
توجه داشته باشیم قرار نیست شرایط مالی همه مریضها یکی باشد.
وکیل :
اگر وکیل دفاع از موکل را بعهده بگیرد با وجود محق نبودن موکل، حق الوکاله ای که می گیرد به نظر من، مال حرام است.
حتی اگر در ابتدا نمی دانست، بمحض متوجه شدن به محق نبودن موکل، باید حق را در نظر بگیرد. در غیر اینصورت گناه ظلم به طرف مقابل موکل و تمام عواقب ناشی از این ظلم به ایشان را خواهد داشت.
قاضی :
موضوع رشوه که معلوم است و نیاز به تشریح ندارد و اکثر قضات این اشکال را ندارند.
اما اگر حکم اشتباه بدهد،
و این اشتباه دلایل اخلاقی نداشته باشد و سهل انگاری و قصور نکرده باشد، گناهی نکرده است، در غیراینصورت، شریک در ظلم به مظلوم در قضاوت، اعم از عدم احقاق حق و تمام عوارض و عواقب ناشی از عدم احقاق حق می باشد.
نتیجه اینکه روزی این قشر از حرفه های جامعه، متفاوت از بقیه حرفه ها است و در مواردی همراه با ثواب بسیار زیاد یا گناه بسیار بزرگ خواهند بود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

error: Content is protected !!