مقایسه اثبات علمی وجود سیاهچاله و خالق و عالم غیب یا متافیزیک

دانشمندان، سیاهچاله ها را ندیدند ولی بنا به آثار اطراف آنها، وجود آنها را اثبات کردند.
لذا علم می تواند وجود خالق را نیز، بنا به وجود خلقت که آثار خالق است اثبات کند.
آثار و دلایل وجود خالق، بسیار بیشتر از آثار اطراف سیاهچاله است.
Scientists did not see black holes, but based on the effects around them, it proved their existence.
Therefore, science can also prove the existence of the creator, based on the existence of creation.
The effects and reasons for the existence of the creator are much more than the effects around the black hole.
لم يرَ العلماء ثقوب السوداء ، ولكن بناءً على آثار في حولها، أثبت وجودها.
لذلك ، يمكن للعلم أيضًا إثبات وجود الخالق ، استنادًا إلى وجود الخلق.
آثار و دلائل وجود الخالق هي أكثر بكثير من آثار حول الثقب الأسود.

یکی از موضوعات علمی نزدیک به متافیزیک، موضوع سیاهچاله است.

سیاهچاله را نمی توان دید بلکه بر اساس آثار اطراف آن، پی به وجود آن می بریم.

دانشمندان فیزیک نجوم در تحقیقات کیهانی به این نتیجه رسیدند که اجرامی با چگالی بسیار زیاد در فضا وجود دارند که همه چیز و حتی نور اطراف خود را در فاصله معین جذب می کنند و اجازه فرار به آنها نمی دهند و لذا قابل رؤیت نیستند. لذا دانشمندان با توجه به آثار اطراف آنها توانستند آنها را تشخیص دهند.

به عبارتی دیگر دانشمندان سیاهچاله ها را ندیدند بلکه با توجه به آثار اطراف آنها، آنها را تشخیص دادند.

موضوعات متافیزیک نیز چنین هستند که نمی توان بطور مستقیم آنها را دید ولی بنا به واقعیاتی که غیر قابل انکار هستند پی به وجود موضوعات متافیزیک می بریم.

همچنین بشر از قرن 19 میلادی امواج الکترومغناطیس را شناخت و قبل از آن فقط جزء کوچکی از آنرا که نور مرئی بود می شناخت.

اگر در آن موقع کسی سخن از وجود امواج دیگر مثل امواج رایویی و ایکس و غیره می کرد، او را دیوانه می نامیدند.

لذا اگر خالق را ندیدیم ولی بنا به آثار خالق پی به وجود خالق ببریم، نمی توان آنرا غیر علمی نامید.

همچنین عکس العملهای اخلاقی در بین مردم را نمی توان با قوانین علمی تفسیر نمود. انسان عمل خوب یا بد انجام می دهد و نتیجه متناسب با آن برایش پیش می آید.

اینکه بعضی اوقات نتیجه متناسب برایش پیش نمی آید نیز جای بحث دارد. زیرا قوانین جهان هستی ناقص نیستند. یعنی وقتی عکس العمل کار اخلاقی هست، نمی تواند ناقص باشد. پس می توان نتیجه گرفت که یک قاعده متافیزیک می بایست آن را پوشش دهد و قانون اخلاق را کامل کند و آن وجود عالمی است که عکس العمل های ناقص موجود در دنیا را کامل کند که در ادیان بنام روز حساب یا عالم قیامت یاد می شود.

البته عوامل پشت پرده شروع خلقت نیز که تکمیل کننده علت خلقت هستند واقعیت دیگری از وجود متافیزیک می باشند که قابل بحث است.

همینطور در مورد شعور موجود در خلقت است که باعث هدایت مخلوقات به سمت خلقت موجوداتی شگفت انگیز شده است. این شعور تفسیر علمی ندارد و فقط می توان تفسیر متافیزیک برای آن تصور نماییم و قابل انکار نیست.

دلایل وجود خالق بسیارند. در این بخش از جنبه سیاهچاله ها به وجود خالق نگاه شد.

در تصویر برداری مجازی سال 2019 از سیاهچاله مرکزی کهکشان ام87، همچنان دانشمندان سیاهچاله را ندیدند بلکه با توجه به امواج الکترومغناطیس موجود در اطراف سیاهچاله یعنی دایره تاریک وسط تصویر، وجود سیاهچاله را قبول و اثبات نمودند.

توجه داشته باشیم که رنگ های نارنجی و زرد در تصویر واقعی نیستند بلکه بطور مجازی طول موجهای مختلف امواج الکترومغناطیس موجود را با رنگ نمایش دادند تا بتوانند یک تصویر مجازی استخراج نمایند. بعبارتی این تصویر مجازی است.

لذا چگونه با وجود فرآیند فوق، وجود سیاهچاله را بطور علمی اثبات شده می نامیم ولی وجود خالق را با این همه آثار و دلایل غیر علمی می دانیم؟!!؟

دیدگاه‌ خود را بنویسید

error: Content is protected !!