انکار وجود خالق به علت فهم ناقص خصوصیات و ارتباط خالق و خلقت است

بسیاری از منکرین خالق، خالقی را انکار می کنند که واقعاً نمی تواند خالق باشد ولی اگر خالق واقعی را به ایشان معرفی کنیم آنرا انکار نخواهند نمود.

خالقی که بود و بعد با یک چیزی شبیه به جادو ، هستی را خلق کرد مشکل منطقی دارد و انکار آن بدیهی است.

یکی از مهمترین دلایل رد این تفکر این است که خالق را در ظرف زمان قرار دادیم و یا به عبارتی، زمان را خارج از خالق قرار دادیم که می گوییم ابتدا هیچ چیز نبود و بعد خداوند هستی را خلق نمود. گویی خداوند روی ریل زمانی حرکت می کند که خارج از او و سلطه اوست.

اما خالقی که خلقت با او عجین شده است و خالق و خلقت را از قدیم در کنار هم تصور کنیم آسانتر پذیرفته می شود.

خالق بدون وجود خلقت، خالق نیست. بعبارتی، خالق با خلقت خویش عجین است و مانند جادوگران نیست.

البته موارد دیگری نیز وجود دارند که برخی به خالق نسبت می دهند و باعث انکار وجود خالق می شوند.

بطور مثال طلب پول یا قربانی برای منافع شخصی ولی بنام خالق.

البته از تعالیم خالق هستی، کمک به دیگران می باشد که به معنی نیاز خالق به آن کمک نیست بلکه برای کمک به همنوع است که ضمن رفع مشکل نیازمندان، باعث تعالی اخلاقی کمک کننده نیز می شود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

error: Content is protected !!